تو ،
وصله اي نداري كه بر دامنت بدوزي ،
و من
دامن پرچين ِ سه طبقه ام را روي زمين مي كشانم !
مي ترسم
كه دنباله هاي دامنم را ،
شكاف گور چنگ زند.
تو سبك تري ،
آنقدر توي دل تو چيزي نيست ؛
كه هوا كنار تو سنگيني مي كند،
و تو را روي دست مي برد.
تو چيني به دامن نداري
و نسيم زير بالهاي تو
اوج مي گيرد.
چين هاي دامنم را مي چينم ،
شايد بالهايم جوانه بزند ...
:: بازدید از این مطلب : 518
|
امتیاز مطلب : 212
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63